«در محضر کلنل» خاطرات شفاهی امیر سرتیپ خلبان عباس پورعلی از سوی نشر ستارهها و به قلم مهری غلامپور منتشر شد.
مهری غلامپور، نویسنده این اثر درباره آن معتقد است: «در محضر کُلنل» را که مینوشتم، دلم میخواست جام زهری در کار نبود و امام خمینی در دهه اول انقلاب، کشور جنگ زده را تنها نمیگذاشت. دلم میخواست آن اتفاق برای هواپیمای سرتیپ پورعلی نمیافتاد تا بتواند شئ نورانی را شکار کند و شعر «ممد نبودی» بر سر زبانها نیفتد.
غلامپور میگوید: دلم میخواست خسرو اخباری تازه داماد و محمد میر، هنوز زنده بودند در کنار خانوادهشان. دلم میخواست مرحوم خلخالی خلبانهای مطّلع از کودتای نوژه را اعدام نمیکرد تا روزی برای وطن بجنگند. دلم میخواست پدافند خودی عباس بابایی را نمیزد یا حداقل میگفتند «گردنم از مو باریکتر اشتباه زدیم خطای انسانی بود»! دلم میخواست عباس دوران ایجکت میکرد و اسیر نمیشد و حالا زنده بود، بنیصدر به مردم کشورش پشت نمیکرد و همراه رجوی فرار نمیکرد. دلم میخواست اصلا ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به ایران حمله نمیشد، قرارداد الجزایر را صدام پاره نمیکرد… اما خب، تاریخ است و نمیشود بنا به دلخواسته من نوشته شود.
مولف کتاب خاطرنشان کرد: با قسمتهایی از کتاب هم افتخار کردم. وقتی سرتیپ پورعلی همراه شدند با چند جوان تا اولین قدمها را برای ساخت موشک بردارند. وقتی جهاد خودکفایی نیروی هوایی را راه انداختند و وقتی در اوج تحریمها اسقاطیترین هواپیماها را راهاندازی کردند و سوپر سونیک پریدند. وقتی که کمان ۹۹ شد پاسخ حمله ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، وقتی که الولید بمباران شد، وقتی که سربازان مسعود رجوی در مرصادِ صیاد به دام افتادند، وقتی که عباس دوران نشست عدم تعهد را به هم زد، وقتی که سرتیپ پورعلی پس از جنگ رو به سازندگی آورد و پدافند مشهد را تبدیل به یک پایگاه قوی کرد و مانور عظیمی برپا کرد که دیگران غیرممکن میخواندندش….
وی گفت: آنچه در این کتاب میخوانید روایتی است از سربازانی که مردان میدان دفاع و مقاومت بودند و مرد میدان دفاع را در لباس ارتش و سپاه و بسیج میشد دید.
غلامپور افزود: «در محضر کلنل» روایت روزگاریست که مردان سیاست و مردان میدان یکی بودند. چه بسا که مردان سیاست با لباس مُبدّل سربازی به میدان میرفتند. «در محضر کلنل» به بضاعت خود برگ زرینی از گفتهها و ناگفتههای تاریخ ایران و نیروی هوایی را روایت میکند.