- پخش تخصصی نداریم
مصاحبه با سید وحید مداح/ مدیر گروه انتشاراتی شهر کتابخون
سید وحید مداح بیش از 15 سال است که با کتاب زندگی میکند. او پس از سالها فعالیت در این عرصه چند سالی است که “گروه انتشاراتی شهر کتابخون ” را راهاندازی کردهاست. این گروه در 4 موضوع فعالیت دارد: سامانه فروش اینترنتی کتابخون، پخش کتابخون، انتشارات شهر کتابخون، مرکز تماس کتابخون (مشاوره تلفنی کتاب). گفتگوی اختصاصی آستان کتاب رضوی را با آقای مداح در ادامه میخوانید.
آیا با فروش کتاب توسط ناشران موافق هستید؟
ما در حوزه صنعت نشر و کتاب دو رویکرد داریم. یک نگاه کسبوکاری هست و یک نگاه هم نگاه فرهنگی است. به نظر من کسبوکارها و فروشگاههای کتاب که به صورت خصوصی و شخصی سرمایهگذاری میکنند، باید نگاه کسبوکاری داشتهباشند. من هم به مقوله عرضه کتاب از رویکرد کسبوکاری صحبت میکنم و بحثهای فرهنگیاش را جدا از فروش میدانم. به نظر من هیچ اشکالی ندارد که ناشر بخواهد خودش کتابهایش را بفروشد. اما طبق قوانین و ضوابطی که چرخه صنعت نشر خدشهدار نشود. این چرخه اگر رعایت شود به نظر من هیچ مشکلی ندارد. رویه معمول این است که پخش، کتاب را با 40 درصد تخفیف از ناشر میگیرد و با یک حاشیه سود 25 تا 30 درصدی به کتابفروش میدهد. ولی اینکه ناشری بیاید با تخفیفی که با پخش یا با کتابفروش کار میکند، خودش بخواهد بفروشد به نظرم قضیه کمی مشکلدار میشود. ناشر میتواند تک فروشی بدون تخفیف انجام بدهد و هیچ اشکالی هم ندارد. بالاخره هر کسبوکاری با هدف فروش بیشتر تشکیل شدهاست. پس مشکل ندارد اگر تکفروشی ناشر طبق قوانین و ضوابط و شرایط خاص باشد و بحثهای تخفیفی و رقابتی خیلی پیچیدهای در فرآیند فروش ناشر اتفاق نیفتد.
جایگاه و سهم فروش کتاب توسط پخشیها چقدر است؟
هر سامانه پخشی یک ظرفیت و مخاطب مشخصی دارد و در تعامل با تعداد خاصی کتابفروش است. پخش، در حقیقت حلقه واصل بین ناشر و کتابفروشها است. مناسبات پخش، با ناشری که عناوین کمی کتاب دارد و ناشری که تعداد عناوین بالایی دارد متفاوت است. در هر صورت یک پخش به نظر من نمیتواند تمامی کتابهای ناشرین را پوشش بدهد و مجبور به گزینش میشود. از سویی نبود پخشهای حرفهای و تخصصی به شدت در ایران احساس میشود. یعنی ما مثلا پخشی نداریم که بهصورت تخصصی بیاید روی یک موضوع یا موضوعات خاصی کار کند. مثلا پخش دفاع مقدس باشد، پخش هنر و سینما، پخش اندیشه و فرهنگ، پخش مذهبی و… . تعداد پخشیهای تخصصی بسیار کم است و بیشتر منافع و فروششان را در نظر میگیرند تا تلاش برای انجام کار تخصصی. از طرف دیگر من فکر میکنم ناشران بزرگی مثل بهنشر یا سورهمهر که تعداد عناوین بالایی دارند، خودشان یک پخش حساب میشوند؛ چون وقتی تعداد کتاب بالا میرود لازم است بخشی از این سبد کتاب متنوع و زیاد توسط پخشی و بخشی از آن توسط خود ناشر معرفی شوند. از آن طرف فروشگاهها دردسرهایی دارند که نمیتوانند طرف حسابهای زیادی داشته باشند و این از نکاتی است که باید به آن توجه شود.
آیا ما در زمینه فروش کتاب قوانین مشخص و روشنی داریم؟
ما متاسفانه یا خوشبختانه قوانین خیلی خاصی در حوزه پخش و فروش کتاب نداریم. در چرخه توزیع و نشر عمده دعوا سر این است که تخفیفهای نامتعارفی ایجاد میشود و چرخه را به هم میریزد. من مثالی برای شما میزنم: اکثر برندهای لوازمخانگی، نمایندگیهایی در سراسر کشور دارند و اگر این تولید کننده جشنواره تخفیفی داشته باشد، یا اگر فروش ویژهای داشته باشد،همه نمایندگیها به صورت هماهنگ اعمال قیمت میکنند و طرح اجرا میشود. این شیوه باعث ایجاد یک رقابت سالم میشود. اما در توزیع کتاب اینگونه نیست؛ در این چرخه توزیع به این شکل صورت نمیگیرد و ناعدالتی وجود دارد.
بزرگترین مشکل بازار کتاب چیست؟ راه حلش چیست؟
یکی از بزرگترین مشکلاتی که ما در حوزه فروش داریم، همین موضوع تخفیف است. رفع این معضل هم راهحلهای گوناگونی دارد؛ مثلا میشود پلتفرمی طراحی شود و ناشران اگر میخواهند تخفیفی بدهند، یا اگر کاری میخواهند انجام دهند از طریق آن پلتفرم انجام شود. یا از طریق پخش، نمایندگی یا از طریق اتحادیه و صنفهای فروش بتوانند مجوزهای تخفیف بگیرند. از این طریق شاید بتوان بخشی از مشکلات که در بحث فروش و در بحث تخفیف هست را حل کرد.
درباره نگاه کسبوکاری به کتابفروشی چه نظری دارید؟
در خصوص نگاه کسبوکاری به کتابفروشی حرف و حدیث زیاد است. فردی که با هزینه شخصیاش کتابفروشی راه میاندازد بالاخره باید یک نگاه کسبوکاری داشته باشد. دوستان جوانتری که از من مشورت میگیرند که آیا وارد حوزه کتابفروشی بشوند یا نشوند، من یه مثالی را برایشان میزنم و میگویم که اگر در حوزه کتابفروشی دنبال خانه و باغ و ویلا و ماشین گرانقیمت هستید، نه! ورود نکنید.کتابفروشی در اصطلاح دنبهای ندارد که خیلی بخواهد شما را از لحاظ وضعیت مالی به وضعیت خیلی مطلوبی برساند. مگر اینکه به دنبال یک زندگی ساده و معمولی باشید. نگاه کسبوکاری و تجاری به کتاب این زاویه را هم دارد که بالاخره کتاب یک حاشیه سود کمی دارد، تنوع محصولات بسیار بالا و مخاطب و تقاضا خیلی کم است. بالاخره کتابفروشها باید راهکارهایی برای کسبوکار تجاری در نظر بگیرند تا بتوانند ارتزاق بکنند و از پس هزینههای خود بربیایند.
نقش دولت در چرخه فروش کتاب چیست؟
دولت هم معمولا نمیتواند به این موضوع ورود پیدا کند و از همه کتابفروشیها به صورت جدی حمایت بکند. مثلا دولت هیچگاه نمیگوید من حقوق و دستمزد کارکنان کتابفروشیها را میدهم. به نظرم دولت اگر در حوزه نظاممند کردن تخفیفات و معافیتهای مالیاتی ورود کند و با مسئولینی که کار تجاری انجام میدهند برخورد کند، کار خودش را انجام داده است.