مصاحبه نشریه شیرازه با محمد راهی، دبیر انجمن کتاب فروشان جبهۀ فرهنگی انقلاب
خاکریز فرهنگی در کشور اگر سست باشد، همه چیز از دست خواهد رفت.
انجمن خوشه که تشکلی برای کتاب فروشان جبهۀ فرهنگی انقلاب است، نزدیک به ده سال است که متولد شده و در این مدت تلاش کرده است تا با هم افزایی و آموزش کتاب فروشان متعهد و انقلابی، گامی در بهبود روند فعالیت های کتاب فروشان بردارد. به سراغ محمد راهی، دبیر جوان این انجمن رفتیم و دربارۀ این تشکل و تأثیرات آن بر کتاب فروشی جبهۀ انقلاب صحبت کردیم.
ایدۀ انجمن خوشه چگونه شکل گرفت و از چه سالی فعالیتش را آغاز کرد؟
ایدۀ انجمن کتاب فروشان انقلاب اسلامی خوشه از سال 1387 با جمع محدودی از فعالان این عرصه شکل گرفت. در جایی حضرت آقا میفرمایند: «حصار فرهنگی، خاکریز فرهنگی در کشور اگر سست باشد، همه چیز از دست خواهد رفت.» این بیان آقا به عنوان راهبرد، پیش روی تمامی فعالان و کنشگران فرهنگی است. خلأ جدی در اتصال حلقۀ نهایی توزیع، یعنی کتاب فروشی ها، از همان سال ها وجود داشت که این پیوند در مجموعه ای با معیارهای انقلاب اسلامی برقرار شد. مسیر حرکتی انقلاب مشخص و قطار انقلاب در حال حرکت است و این ما هستیم که اگر غفلت کنیم، جا مانده ایم و اگر به تعبیر آقا در کار و تلاش سستی کنیم، همه چیز از دست خواهد رفت و از ریل انقلاب خارج میشویم.
در هر صورت، این ایده شکل گرفت و این جمع رفته رفته افزایش یافت و الان حدود هشتاد عضو کتاب فروش داریم. به صورت میانگین، هر سال حدود هفت یا هشت کتاب فروشی به این جمع ملحق میشود و اتکای این مجموعه به اعضایش بیشتر و بیشتر شده است. این سبب شد تا خوشه در ارگان های مختلف شناخته شود و جای خودش را پیدا کند. خوشه تنها تشکلی است که به صورت تخصصی در حوزۀ کتاب فروشی کار میکند و یک تشکل مستقل با این نگاه است که حمایت جدی اش از کتاب فروشی های جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی باشد.
این نکته را باید عرض کنم که تمامی فرایند عضویت بعد از احراز شرایط طبق ساختار انجمن است و بایستی در مجمع عمومی اکثریت آراء را کسب کند. در اساسنامۀ انجمن اینگونه بیان شده است که در عضوگیری هایمان دو سطح وابسته و اصلی داریم. در واقع کسانی می توانند به سطح اصلی مان وارد شوند که نمرۀ مقبولی را در استقلال به خود اختصاص دهند. معیارهای کمی ما در این خصوص این است که صاحب کار، صاحب ملک، صاحب برند و صاحب سرمایه باشند. البته شرایط جدیدی توسط هیئتی منتخب از اعضای مجمع عمومی در حال تدوین است که در آن، به دقت معیارهای محتوایی و ساختاری و استقلال احصا میشود تا در نتیجه، آغوش مجموعه به روی کتابفروشی ها بازتر از گذشته گردد و حتی فروشگاه های دولتی و نمایشگاهی را هم بتوانیم به عضویت بپذیریم.
ما در انجمن خوشه، اصلا وارد بحث تصدی گری و اجرا نمی شویم. ما شناسایی می کنیم و برای تثبیت کمک می دهیم. فردی می خواهد کتاب فروشی راه اندازی کند. می آید از ما می پرسد چه کار کنم؟ چطور شروع کنم؟
ایده هایی مثل پویش «سفیر حسین (ع)» از همین جا شکل گرفت و شروع شد. هدف از پویش سفیر حسین(ع) این بود که کسانی را که می توانند در فضای کتاب کار کنند، شناسایی کنیم و اندیشه ها را با ایشان به اشتراک بگذاریم؛ ولو اینکه خیلی از این ها اصلا کتاب فروش نباشند. این سفیر به مرور جذب می شود و اگر فروشگاهی نیاز به نیروی کتاب فروش داشت، معرفی اش می کنیم. البته برنامه هایی برای این سفیران حسین(ع) در آینده داریم. در اصل، این کار برای تقویت منابع انسانی و شناسایی افراد علاقه مند به این حوزه بود و خدا را شکر نتایج خوبی داشت.
با توجه به تعر یفی که کردید، الان محدودیتی برای عضویت وجود دارد؟
کتاب فروشان می توانند تا سطح مجمع عمومی هم ارتقا یابند؛ اما برای اینکه اعضای تشکیل دهندۀ مجمع عمومی از مدیران کاملا مستقل باشند، محدودیت هایی وجود دارد؛ چراکه ما می خواهیم سیاست گذاران انجمن خوشه جمعی از نخبگان این تشکل باشند تا تجربۀ تمامی شرایط یک کتاب فروشی مستقل را کسب کرده باشند. یک کتاب فروشی غیرمستقل در موضوعی مثل کرونا، با گوشت و پوست و خونش کرونا را حس نمی کند! چرا؟ چون سرمایه برای خودش نیست. کتاب و قفسه برای خودش نیست. ریسکِ خواب سرمایه اش را ندارد. نمی تواند برای کتاب فروشی های سراسر کشور با ده ها مشکل ریز و درشت برنامه ریزی کند و سؤال ها را پاسخ بدهد. برای شما مثال بزنم. یکی از خلأهای جدی که در صنعت توزیع کتاب داریم، بحث تأمین کتاب است و محل بحث چندین وچندساله دارد. اگر مشکلات تأمین حل شود، حداقل 60 درصد مشکلات کتاب فروشی ها، به خصوص کتاب فروشی های شهرستانی حل میشود. روند پخش کتاب در شهرستان خیلی متفاوت است. الان هزینه های باربری به شدت افزایش یافته است.
این را چه کسانی بهتر تحلیل میکنند؟ کسانی که در این حوزه با تجربه تر هستند.
اهمیت تشکیل انجمنی برای ارتباط تشکیلاتی بین عناصر فعال در حوزۀ کتاب فروشی چیست؟
در حال حاضر، ما آمار و ارقام دقیقی از تعداد کتاب فروشی های کشور نداریم. این یکی از ضعف هاست. در خیلی از استان ها، صنف کتاب فروشان و ناشران نداریم .یک کتاب فروشی اگر بخواهد مجوز بگیرد، باید سراغ اصناف دیگر برود؛ برای مثال، از صنف لوازم التحریر مجوزهای لازم را دریافت میکند! به تبع، زمانی که صنف وجود نداشته باشد، حرف ها و مشکلات و مسائل کتاب فروشان در جایی شنیده نمیشود .از سوی دیگر، برای اینکه به صورت یکپارچه و منسجم برای ارتقای سطح کمی و کیفی کتاب فروشان حرکت کنیم، باید تشکیلاتی باشد تا بتواند حلقۀ وصل بین ناشران و مراکز توزیع و پخش باشد. نگاه مؤسسان انجمن خوشه در ابتدا، تأسیس تشکلی متعلق به کتاب فروشان و ناشران و محملی برای ارتباط ناشران و شبکۀ توزیع کتاب بود؛ اما به سویی رفت که ناشران در این شبکه حضور نداشته باشند و همه چیز در فعالان توزیع کتاب خلاصه شود. این را هم بگویم که ما صنف نیستیم .این تشکل به این دلیل تشکیل شده که به حوزۀ کتاب در جبهۀ فرهنگی انقلاب بپردازد. اولین اولویتش هم این است که محصولات جبهۀ فرهنگی انقلاب را توزیع کند. اگر قرار است ترویج کند، ترویج نشر انقلاب باشد. اگر قرار بود همه چیز را بیاوریم، مثل اتحادیه میشدیم که هرکسی برسد، عضو میشود و کاری به محتوا ندارد.
گفتید در ابتدا، ناشران و موزعان و کتاب فروشی ها محل بحث بودند؛ اما در مراحل بعد، ورود ناشران منتفی شد. دلیل این تصمیم چیست؟
چون در شبکۀ ناشران این حلقۀ اتصال وجود دارد. ما در حلقۀ کتاب فروشان و توزیع باید دور هم جمع میشدیم؛ چراکه صنف درست و حسابی وجود ندارد و از این قشر حمایت نمی شود. در آن دوران، هویت کتاب فروشی همانند الان نبود. هویت کتاب فروشی در جامعه جایگاه بهتری نسبت به گذشته پیدا کرده است؛ اما مسیر سختی را پیش رو داریم تا این گزاره را که مرکز ثقلِ فرهنگ و اندیشۀ کتاب است و اثرات فرهنگی کتاب از پنجرۀ کتاب فروشی میزبان ذهن ها و قلب ها میشود، در جامعه و در نگاه مسئولان جا بیندازیم تا ظرفیت های فراوان موجود، خرج این گزاره گردد.
انجمن خوشه وابستگی خاصی به نهاد یا مرکزی دارد؟
نام و هویت تشکل ما مشخص است: «انجمن کتاب فروشان جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی خوشه.» این هویت ماست. این را مثل یک تابلو زده ایم جلوی چشم مان و به آن نگاه میکنیم و می گوییم ما این هستیم. قرار نیست صنف بشویم. یک تشکل هستیم و کنار هم جمع شدیم تا صدها دست شویم. وقتی شما در تشکلی همچون خوشه قوی میشوید که مجموعه ای است کاملا مستقل و به معنای واقعی کلمه مردمی و جوشیده از دل مردم، دیگر خود را سانسور نمی کنید که مبادا حمایتی قطع یا نگاهی منفی به او باشد؛ چون دیده میشود.
کتاب فروشی دولتی نمی تواند وارد مجمع عمومی شود؟
کتاب فروشی دولتی نمی تواند عضو اصلی شود؛ مگر اینکه مثلا مدیرعامل شرکتی باشد و یک حق رأی دارد. اعضای ما در روند جدید به این صورت هستند: وابسته، پیوسته، مجمع عمومی. فروشگاه های دولتی میتوانند تا سطح پیوسته بیایند؛ اما برای مثال، مدیر فروشگاه دولتی فلان شهر، صاحب کار است و ممکن است نمرۀ شصت را هم بگیرد. حتی ممکن است بخشی از سرمایه هم برای خودش باشد؛ ولی صاحب برند نیست و چون نمرۀ صد را نمی گیرد، نمی تواند وارد مجمع عمومی شود؛ اما خدمات سطح پیوسته را دریافت می کند.
شاخص ها را چگونه تعیین کردید؟
هیئتی با رأی گیری از مجمع عمومی تشکیل دادیم به عنوان هیئت منتخب که شاخص ها را در سه بخش محتوا و ساختار و بستر مشخص کنند. یعنی در وهلۀ اول، کتابفروشی که میخواهد وارد این بحث شود، محتوایش بررسی میشود. اگر محتوایی غیر جبهه داشته باشد و دگراندیش یا مروج آن باشد، نمی تواند وارد این تشکل شود. باید اساسنامه و مرامنامۀ انجمن را که سند حرکتی شبکۀ ماست، بپذیرد. زمانی که می خواهد وارد شود، باید آن را قبول کند. این کار را کردیم که شبکه گسترده تر شود. به قولی، آغوش باز داشته باشیم برای سورۀ مهرها، به نشرها، پاتوق کتاب ها، فروشگاه های زنجیره ای، پارتیزانی ها و حتی کسانی که سالی یک بار نمایشگاه دارند. چرا این کار را میکنیم؟ چون قرار است این ها در این مسیر رشد کنند و به سطح اصلی برسند .حمایت اصلی ما از کتابفروشی های مستقل و خصوصی است. زمانی که فرد عضو اینجا میشود، تمام تلاش ما این است که او را به سمت مستقل شدن سوق دهیم.
رشد انجمن خوشه را چگونه ارزیابی میکنید؟
در بحث رشد باید بگویم که تعداد اعضای ما در طی ده سال به اینجا رسیده است .خوب است بدانید که ما در سال، یک نشست مجمع عمومی داریم و یک نشست سراسری که تمامی اعضای خوشه به این نشست دعوت می شوند و این جلسه، محلی است برای گفت وگو و اشتراک تجربه ها و حل مشکلات اعضا .
در نشست مجمع عمومی نیز فقط اعضایی که عضو این مجمع هستند، حضور دارند و برنامۀ یک ساله، ترازنامه و… مجموعۀ خوشه را بررسی میکنند. تمام صدر تا ذیل این مجموعه بر اساس قوانینی که شکل گرفته، پیش میرود. الان رئیس هیئت مدیره آقای دکتر فقیهی نژاد هستند و آقایان صالحی، سالکی، کبریایی و مکرمی اعضای هیئت مدیره هستند.
در بحث فروش، گزارش طرح بهارانه آمد؛ ولی طرح تابستانه و پاییزه هنوز به دست ما نرسیده است. در طرح بهارانه که اوج کرونا بود، فروشگاه هایی که در فضای رسانه خوب کار کرده بودند و مخاطب خوبی داشتند، انتخاب شدند. مثلا در پانزده کتاب فروشی که جزو پرفروش ها انتخاب شده بودند، پاتوق کتاب شیراز (آقای رحمانی) دوم شد. پاتوق کتاب اراک (آقای دارابی) رتبۀ ششم شده بود. پاتوق کتاب شهرکرد (آقای جزایری) رتبۀ نهم شده بود. بچه های کتاب (آقای منوچهری) رتبۀ چهاردهم را کسب کردند.
در این طرح 667 کتابفروشی شرکت کردند .
در حوزۀ تألیف از بین پنجاه کتاب پرفروش ،35 کتاب مربوط به جبهۀ انقلاب است. در این بین، کتاب علی از زبان علی رتبۀ اول را کسب کرد و بعد از آن کتاب سه دقیقه در قیامت. از آن طرف، در حوزۀ ترجمه خلأ جدی داریم. باید خیلی از آثار مانند اتاقی که در آن اتفاق افتاد از نشر امیرکبیر ترجمه شود. ما در حوزۀ ترجمه، هم در موضوعات عمومی و هم کودک از جایگاه مطلوب فاصله داریم .
زمانی میتوانیم کار شبکه ای دقیقی انجام دهیم که از ناشر تا پخش و کتابفروش مثل دانه های تسبیح به یکدیگر متصل باشند. اگر ناشران توزیع را به کتابفروشی ها بسپارند، این چشمۀ جاری در سراسر کشور جریان خواهد داشت و برکاتش در ابتدا به خود ناشر میرسد؛ ولی اگر ناشر مستقیما در فروش وارد شود، مشکلاتی ایجاد میشود و به فرایند توزیع خدشه وارد می شود.
به نظر میرسد تربیت نیروی انسانی متخصص در حوزۀ کتابفروشی طی سال های اخیر جایگاه خاصی پیدا کرده است. انجمن خوشه چه نگاهی به این موضوع دارد؟
اول این نکته را بگویم که ما همین الان هم مشکل نیروی انسانی داریم. افراد به صورت مقطعی می آیند و کار میکنند و بعد میروند؛ در حالی که کتابفروشی حداقل سه چهار ماه خاک خوردن نیاز دارد تا چم وخم کار به دست بیاید . اخیرا چند عامل مهم برای اقبال از کتاب فروشی وجود دارد. یکی فضای مجازی است که به جذابیت کار کمک کرده است و کسانی که دنبال کتاب هستند، از مسیرهای مختلفی با این کسب وکار آشنا می شوند و خوشه نیز نقش خود را در این عرصه با اطلاع رسانی ایفا میکند. در این حوزه هم به ما پیام می دهند یا تماس میگیرند و از این روند استقبال کرده اند . گاهی اوقات مشخص است که فرد اصلا کتابفروش نیست؛ ولی علاقه مند به این حوزه است .پیام های زیادی داشتیم که میخواستند نمایشگاه بزنند یا کتابفروشی تأسیس کنند. کسی که علاقه داشته باشد، میگردد و آنچه دنبالش است، پیدا میکند.
دوم اینکه کتاب فروشی ها با رنگ و لعاب و جذابیت های بصری که در امتزاج فرهنگ ایرانی اسلامی و هنر ایجاد میشود، برای مخاطبان کتاب به خصوص جوانان علاقه مند به این حوزه جایگاه و هویت خود را پیدا می کند. ما در این زمینه داریم یک کار اساسی انجام میدهیم. در حال طراحی دوره ای مجازی هستیم که قرار است در سرفصلهای مختلف به تربیت نیروی تازه نفس بپردازد .
بعد از آن هم به مدت یک هفته در فروشگاه مدنظر ما دورۀ کارآموزی می بینند و بعد از آن میتوانند کارشان را شروع کنند .
اینکه شما میگویید مشکل نیروی انسانی دارید، شاید ناشی از نیازی است که ایجاد شده است. قبلا اصلا چنین نیازی حس نمی شد؛ چون فضایی وجود نداشت که بگویید برای این کار نیروی انسانی میخواهید .
الان خوشه ای وجود دارد، جبهه ای وجود دارد ،کتابفروشی جبهۀ انقلابی وجود دارد، طرح و ایده ای وجود دارد که نیازمند یک سری منابع است که یکی از آن منابع، نیروی انسانی است.من فکر میکنم این موضوع را می توان ناشی از رشد و تثبیت جایگاه کتاب فروشی هم دانست. در کنار افزایش کمی فروشگاه های جبهۀ فرهنگی انقلاب و کتابفروشان جبهه، موضوعات تخصصی این حوزه نیز بسیار اهمیت دارد. چه
موضوعاتی از قبیل تسلط بر محتوا و نحوۀ ارائۀ آن به مخاطب و چه موضوعاتی مانند Neuromarketing که در کسب وکارهای امروزی بسیار اثرگذار است.
بله، همین طور است که شما میفرمایید. از نیروی انسانی که بگذریم، جنس کار ما ارتباط مستقیمی با محتوا دارد. یک مکانیک پیچی را برمی دارد و سر جایش می گذارد و می بندد و کاری ندارد به اینکه چطور ساخته شده؛ اما وقتی یک کتابفروش وارد کتابفروشی میشود، جدای از اینکه باید کتاب را بشناسد ،باید محتوای آن را هم بداند. نه اینکه همۀ کتاب ها را بخواند. راههایی وجود دارد که میشود به کتاب ها اشراف داشته باشیم. ما محتوا را در دل حرفه ای گری می بینیم؛ محتوایی سالم که طالب فضای دگراندیشی یا مروّج آن نیست. این کار ارتباط مستقیم با فکر و ذهن ها دارد و هرکس به شما مراجعه میکند، فکرش را در اختیار شما می گذارد. زمانی فردی به شما مراجعه می کند و در موضوعی خاص دنبال کتاب میگردد. اگر آن کتابفروش کتابی با محتوای ناسالم را به او معرفی کند و باعث شود تا مخاطب به انحراف کشیده شود، قطعا کتاب فروش هم مسئول است. مخاطب ها هم با هم تفاوت دارند؛ پس کتابفروش باید با توجه به مخاطب و نیازش به او کتاب بدهد. ما در سطح بندی مان، بخش محتوا را به شدت جدی می گیریم. در کنار این، برای حرفه ای گری لوازمی نیاز داریم. یک زمان لوازمش فقط این است که به سمت مدرن شدن و پیشرفته شدن برویم؛ اما ما می گوییم کتاب فروشان به این سمت پیش بروند که این معماری ایرانی در آن وجود داشته باشد. هدف ما این است که وقتی یک نفر وارد کتاب فروشی میشود، حس خوبی از آن کتاب فروشی بگیرد؛ ولی احصا کردن این ها در جاهایی مناقشه دارد. ما برای همۀ این حرف ها بحث و مباحثه میکنیم، بعد برایش تصمیم میگیریم .