به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری، در هفتههای اخیر، عدهای سعی کردند تا با نمایش طنز «وکالت میدهم» پسمانده پهلوی را دوباره بزک کنند و در ذهن مخاطب نوجوان و جوانی که تاریخ را نخواندهاند، از این شازده کوچک، ناجی ایران زمین بسازند. اما با عدم استقبال مخاطب، روسیاهیاش برای زغال ماند.
مطالعه تاریخ برای اینکه این جماعت دوباره فکر خام نکنند و از گذشتگان عبرت بگیرند تا مایه عبرت آیندگان نشوند، بسیار راهگشا است. تاریخی که با وجود اسناد و مدارک برجای مانده قابل فراموشی نیست و باید نسل به نسل برای فرزندان آزاده این سرزمین گفته شود.
کتاب مستند روایی «چاپیدشاه» به دوران حکومت دو نفر از پادشاهان این سرزمین یعنی دوران پهلوی اول و دوم میپردازد و اندر احوالات امانتداری و مملکتداری این پدر و پسر سخن میگوید.
در این کتاب ارزشمند که با عکسهای مستند و تصویرسازییهای جذاب همراه است، تمام اتفاقات آن دوران روایت میشود. از ویژگیهای مهم کتاب نثر روان، جذاب و شیرین است که مخاطب را با خود همراه میکند. اینفوگرافیهای فصلها از دیگر نکات برجسته کتاب است که نکات مهم و کلیدی هر فصل را خلاصه توضیح میدهد تا مطلب برای مخاطب ماندگار شود.
کتاب «چاپیدشاه» نوشته سپیده انوشه و پژوهش انسیه جهانشاهلو حاصل تلاشی 4 ساله است که با تصویرگری سحر صدارت به زیور طبع آراسته شده است.
این کتاب در آستانه یک سالگی از سوی انتشارات جمکران به چاپ سوم رسیده است و این روزها برای مخاطب نوجوان ایرانی مطالعه آن بسیار سودمند است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«خریدهای نظامی رضاشاه خوب بود و تعداد زیادی از مردم ایران را کشت! اما این تعداد کشته برای رضاشاه خوشایند نبود. پس نیروهای نظامی او مزرعههای گندم و جو سر راه خود را به آتش کشیدند تا مردم بیشتری با قحطی و گرسنگی بمیرند! رضاشاه راضی شد. روی این سیلاب خون جاده لرستان را کشیدند. طبق معمول رضاخان با عنوان پدر ملت در افتتاحیه جاده حاضر شد و ملت را تهدید کرد. روزنامهها هم نوشتند اعلیحضرت بسیار به مردم لرستان لطف کردند! سرداران و بزرگان ایلات را دستگیر کردند. برخی از آنان را کشتند و برخی را بهعنوان گروگان به تهران فرستادند.»