انجمن کتابفروشان جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی یا همان «خوشه»، تشکلی برای کتابفروشان جبهۀ فرهنگی انقلاب بوده و نزدیک به ده سال است که متولد شده. این تشکل در این مدت تلاش کرده تا با همافزایی و آموزش کتابفروشان متعهد و انقلابی، گامی در بهبود روند فعالیتهای کتابفروشان بردارد. به سراغ مدیرعامل جوان این انجمن رفتیم تا دربارۀ وضعیت کتابفروشان جبهۀ انقلاب گفتگو کنیم. در ادامه، گفتوگوی شیرازۀ کتاب را با محمد راهی مطالعه میکنید.
ایجاد و تقویت پاتوقهای فرهنگی و محتوایی سالم برای جامعۀ ما چه ضرورتی دارد؟
مقولۀ فرهنگ دو جنبۀ فردی و اجتماعی دارد؛ زیرا ملتهای مختلف، آداب و رسوم، ارزشها و آرمانهای مختص خود را دارند.
در جنبۀ اجتماعی فرهنگ، نقش دولت و نهادهای اجتماعی نقش بسزایی است. برای انتشار فرهنگ مناسب در جامعه، توجه دولتها به مقولۀ فرهنگ در تمامی مؤلفههای اجتماعی و سیاستگذاریها و تصمیمگیریها ضروری است و اگر دولتها و نهادهای فرهنگی مسیر درستی را دنبال کنند، باید با نگاه فرهنگی دست به این اقدامات بزنند و تصمیمسازیها را مطابق با فرهنگ جامعه پایهریزی کنند. در بعضی از کشورها، خلاف این اتفاق میافتد و بهجای اینکه فرهنگ همان کشور در کالبد مؤلفههای اجتماعیاش بروز یابد، با ضعف جدی در نهادینهشدن فرهنگ داخلی، فرهنگهای بیگانه وارد میشوند و تهاجم فرهنگی صورت میگیرد که یکی از دلایل آن، بیتوجهی دولتها و نهادها به فرهنگ است.
در حوزۀ فردی فرهنگ، موضع و مقصود مشخص است. عملکرد هر فرد بازتاب اعتقادات و ارزشهایی است که سرچشمۀ آن، آداب و رسوم و دین و آیین اوست و بر اساس آنها رفتار و اعمال خود را بروز میدهد. شاهد هستیم که در جنگ نرم و جنگ فرهنگی، چگونه دشمنان در حال فعالیت هستند و فرهنگ کشور را هدف قرار دادهاند. شاهد هستیم که دستنشاندههایشان در داخل، چطور تیشه به ریشۀ فرهنگ زدهاند و دنبال استحالۀ فرهنگ و تغییر الگوهای ایرانیاسلامی در سطح خرد و کلان هستند. فرهنگ تحتتأثیر این آسیبهای جدی است.
اما جای امیدواری است که مردم برای تربیت فرزندانشان به پاتوقهای فرهنگی مثل مساجد، پایگاهها و کانونهای فرهنگی پناه میبرند؛ پس مشخص میشود که این نیاز بهصورت جدی در جامعه وجود دارد و مردم نیز از خطر فرهنگ غربی آگاه هستند. در این مقطع، ضرورت ایجاد پاتوقها مشخص میشود. این نیاز در جامعه وجود دارد و این ما هستیم که باید به آن، پاسخ درخوری بدهیم. جالب اینجاست که در این بمباران فرهنگی ناسالم، مردم با عقاید مختلف و بعضاً غیرمذهبی، خصوصاً خانوادهها، در برابر محتوایی که به دست اعضای خانواده میرسد، حساساند. پاتوق فرهنگی و محتوایی سالم، برای مردم و کنترل و هدایت ذهنها بهسمت فرهنگ سالم، محلی امن هستند.
از طرفی، ایجاد پاتوقهای فرهنگی که با محتوا هم در ارتباط هستند، واقعاً راهرفتن روی لبۀ تیغ است. زمانی که میخواهیم کاری فرهنگی انجام دهیم، باید تمام جوانب آن را در نظر بگیریم و دیدن همۀ جوانب به این معنی است که ما هر لحظه بتوانیم پاسخ درست را به این نیاز فرهنگی بدهیم. اگر مسیری را نادرست برویم، بهای سنگینی را باید پرداخت کنیم. از طرفی، ترس از اینکه ایجاد پاتوقهای فرهنگی ممکن است دردسرساز شود نیز شانه خالیکردن از زیر بار مسئولیت است.
وضعیت کلی فروشگاههای کتاب جبهۀ فرهنگی انقلاب را نسبت به گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟ هم بهلحاظ کیفی، هم بهلحاظ کمی. از نظر شما همین تعداد از فروشگاههای جبهۀ انقلاب تأمینکنندۀ نیاز مردم کشور هستند؟ یا نیازمند تأسیس فروشگاههای بیشتری هستیم؟
اگر بخواهیم ده سال گذشته را با الان مقایسه کنیم، باید بگوییم که از لحاظ کمی و کیفی رشد خوبی کردهایم. انجمن خوشه در ابتدای تأسیس، با پنج نفر آغاز به کار کرد و در حال حاضر، ۷۲ عضو فعال دارد. در این ده سال تا کنون، یک سری از فروشگاهها آمدند و رفتند. برخی تعطیل و برخی بهکلی از فضای کتاب خارج شدند. این فراز و نشیبها وجود داشته است؛ ولی از لحاظ کمیت و با وجود محدودیتهای فراوان، به بخشی از اهداف رسیدهایم. اما همان طور که میدانید، ایجاد و افتتاح یک فروشگاه پیچیدگیهایی دارد؛ لذا با شعار نمیشود فروشگاه ایجاد کرد.
بهلحاظ کیفی، به زعم من در این ده سال گامهای بلندتری برداشته شد. بررسیهای میدانی و توصیفاتی که از فروشگاهها داریم، گواه این مدعاست که رشد خوبی را در کیفیت کار کردهایم؛ اگرچه استانداردهای کیفی در فروشگاههای مختلف رتبه و امتیاز متفاوتی دارد.
اما بهلحاظ کمی، اینکه بگوییم در تأمین تمام و کمال نیاز مردم در محتوای مدنظرشان موفق بودهایم، اینطور نیست. در پژوهش وضعیتشناسی کتابفروشان که وزارت ارشاد در سال 1397 انجام داده، تعداد کل کتابفروشیهای کشور که محصولاتشان شامل کتب درسی و عمومی و نوشتافزار میشوند، با ذکر سه منبع متفاوت، اعداد 8000، 3300 و 4500 کتابفروشی اعلام شده است. با این حساب، در خوشبینانهترین حالت و با فرض صحیحبودن آمار این پژوهش، بهطور میانگین 4500 کتابفروشی در کشور وجود دارد؛ یعنی به ازای هر 18000 نفر، یک کتابفروشی و این به نسبت مخاطب عمومی است. سهم جبهۀ انقلاب هم حدود 130 کتابفروشی است. جواب سؤال با این آمار و ارقام و نسبت آن با جمعیت کشور مشخص میشود. زمانی که در جایگاه مخاطب عمومی، این مقدار کمبود در تأمین نیاز مخاطب داریم، مسیری بسیار طولانی در پیش داریم تا بتوانیم همۀ نیازهای مردم را تأمین کنیم و همۀ اینها بستگی به همت و تلاش بچههای جبهۀ انقلاب دارد تا به اهداف خود برسیم.
شاخصهای ارزیابی یک فروشگاه موفق از منظر شما چیست؟
بهطور کلی، ما در سه شاخص اصلی فروشگاهها را ارزیابی میکنیم: ۱. محتوا؛ ۲. ساختار؛ ۳. بستر فعالیت فروشگاه.
یک فروشگاه موفق در بحث محتوا باید تکلیف خودش را در سه موضوع مشخص کرده باشد: ۱. باور و اعتقاد و آرمان مشخص برای تشکیل فروشگاه؛ ۲. شناخت مخاطب هدف؛ 3. عرضۀ کالای مناسب با مخاطب هدف. زمانی که یک فروشگاه کالایی را عرضه میکند، در واقع آن فکری را که در پشت صحنۀ راهاندازی فروشگاه داشته است، مانند یک تابلو پیش روی مشتریان قرار میدهد. مشتری که وارد فروشگاه میشود، از جنسی که عرضه میشود و مخاطبی که در آن تردد میکند، هویت فروشگاه را شناسایی میکند.
اگر کالا با مخاطب هدف تناسب داشته باشد، آن فروشگاه میتواند در رسیدن به اهدافش موفق عمل کند. اینها اساسیترین مسائل در ارزیابی یک فروشگاه موفق است. اگر بخواهیم تخصصیتر به موضوع نگاه کنیم، گفتوگوی مفصلتری را میطلبد.
نقشی که انجمن خوشه میتواند در پیشرفت و ارتقاء این شاخصها ایفا کند، چیست؟
انجمن خوشه بهعنوان تخصصیترین تشکل در فعالیت کتابفروشی، قطعاً میتواند در ارتقاء شاخصها و پیشرفت فروشگاهها نقش جدی ایفا کند و تا به امروز هم اقدامات خوبی انجام داده است. مشاورههایی که بهصورت برخط به اعضا داده میشود و آموزشهایی که در سطح کیفی و کمی فروشگاهها تدوین شده و در اختیار ایشان قرار داده میشود، انتقال و اشتراک تجربیات بین اعضا و حمایتهای مادی و معنوی در حد امکان، نقش بسزایی در ارتقاء این شاخصها دارد و قطعاً یکی از رسالتهای مهم خوشه همین موضوع است.
در سالهای اخیر، شاهد این بودهایم که در تهران، چه مراکز فروش کتاب مانند خیابان انقلاب و چه سایر مناطق تهران، فروشگاههای جبهۀ انقلاب به شکلهای مختلف در حال گسترش هستند. دلایل اصلی این رشد و گسترش را چه میدانید؟
دلایل مختلفی وجود دارد. تصور بنده این است که ورود جوانان انقلابی و باانگیزه و میداندادن به این قشر تازهنفس از دلایل مهم این رشد است. دلیل بعدی، ایجاد اعتمادبهنفس است که در گذشته وجود نداشت و شاید کار فروشگاه و کتابفروشی، کاری دور از ذهن و سختی به نظر میرسید. دلیل دیگر شناخت نیاز مردم است. آیا همۀ فروشگاههای جبهه نیازهای مردم تهران را تأمین میکنند؟ به نظرم اینطور نیست. بررسی ما نشان میدهد که با توجه به جدیشدن فضای مجازی، بسیاری از فروشگاهها در خارج از تهران، مشتریان تهرانی دارند. این نشان میدهد که این نیاز وجود دارد و مردم تشنۀ محتوا هستند. فقط کافی است محتوای لازم را شناسایی و به مخاطب عرضه کنید.
استقبال و توجه مردم سایر استانها از فروشگاههای جبهۀ انقلاب چگونه است؟
در استانها متفاوت است. آنچه مردم را بهسمت فروشگاهها سوق میدهد و استقبالکردن یا نکردن آنها، متکی به خود فروشگاه است. اگر فروشگاه عملکرد خوبی در عرضه داشته باشد و نیاز و فرهنگ مردم شهرش را بشناسد، میتواند فروشگاه موفقی باشد.
آخرین آماری که از طرحهای فصلی خانۀ کتاب وجود دارد، بیان میکند که فروشگاههای جبهۀ انقلاب جزو پانزده فروشگاه برتر در فروش هستند. جالب است که فروشگاههای جبهه در تهران نتوانستند این رتبه را کسب کنند؛ اما فروشگاههای شهرهای دیگر، قله را فتح کردند. همین آمارها نشان میدهد استقبال مردم از کتابفروشی در استانها از جایگاه خوبی برخوردار است.
تجربههای گوناگونی وجود دارد که فعالیتهای جهادی و خودجوش مردمی در عرصۀ کتاب، باعث ایجاد یک مرکز فرهنگی پویا در منطقۀ خود شده است. آیا شما در انجمن خوشه با چنین تجاربی برخورد کردهاید ؟
تجربههای متفاوتی در این فضا وجود دارد که متکی بر فعالیتهای جهادی است. یکی از آنها که شهره و موفق است، مؤسسۀ ایمانی و جهادی است که با عنوان «صهبا» شناخته میشود.
سفری که ما به شهر شیراز در تابستان 1399 داشتیم، روایت فروشگاهی است که شاید کمتر شنیده شده باشد. در روستای علیآباد بخش کَبار در شیراز، با فعالیت جهادی یک طلبۀ روحانی مواجه شدیم که کار کتاب را در زیرزمینی پنجاه یا شصتمتری شروع کرده است. کتاب بهانهای شده بود برای ایجاد یک مرکز فرهنگی و به این بهانه، بچههای روستا را کنار هم جمع کرده بود و برنامههای فرهنگی روستا تقریباً در این مکان برگزار میشد. این گروه در فضای مجازی هم با عنوان «کتاب پیک روشنا» در حال فعالیتاند و در فروش و عرضۀ کتاب هم خیلی موفق هستند. بهغیر از فروش کتاب، آنها دست به ابتکاری بهظاهر ساده، ولی جالبی زدهاند؛ به این صورت که تعدادی کتاب تهیه میکنند و در نشستها و مکانهای فرهنگی مثل نمازجمعه، کتابها را امانی در اختیار مردم قرار میدهند. با مسئول نوجوانی که برای این کار گذاشته بودند، گفتوگوی مختصری کردم و متوجه شدم که در این طرح، حدود دوهزار کتاب جمعآوری کرده بودند. جالبتر اینکه با همین کتاب امانی به این نتیجه رسیده بودند که مردم دوست دارند برخی کتابها را خودشان داشته باشند؛ به همین دلیل، در کنار کتاب امانی، بهصورت فروشی هم کتاب عرضه میکردند یا سفارش میگرفتند.
در سالهای اخیر، علاوه بر برندینگ فروشگاه، هویتسازی هم اهمیت زیادی برای موفقیت و ادامۀ حیات فروشگاههای محصولات فرهنگی پیدا کرده و توجه به این موضوع نیز بیش از گذشته است. به نظر شما این هویتسازی و هویتی که فروشگاه به مخاطب خود ارائه میکند، چقدر اهمیت دارد؟
قطعاً هویتی که یک فروشگاه از خود به نمایش میگذارد، حائز اهمیت است. هویت هر فروشگاه نشاندهندۀ تعهد اصلی آن مجموعه است. اهمیت این موضوع اینقدر زیاد است که هر فروشگاه با مخاطبانش شناخته میشود. این واضح است که ما باید در این هویتسازی دقت کنیم تا مخاطب هدف را به فروشگاه سوق بدهیم و او را جذب کنیم. هویت در برند از مؤلفههای رضایتمندی مشتری و مخاطبان است. یک فروشگاه با مشتریانش حیات دارد و اگر در این هویتسازی دچار کجفهمی بشویم، بهکلی مسیر را اشتباه رفتهایم و مسیر بیراهه هم جز تعطیلی فروشگاه، درمانی ندارد.
فروشگاههای جبهۀ انقلاب را در این هویتسازی چقدر موفق میدانید؟
نسبی است؛ ولی در خصوص نقش انجمن خوشه در این هویتسازی، با نتایج مطلوب فاصله داریم. با توجه به اقتضائات کارهای شبکهای و ماهیت ستادی خوشه و نیز موانع و چالشهای موجود در یک دهه برای تشکلی مانند خوشه که ادبیات جدیدی را در سپهر فرهنگی کشور مطرح میکند و نیز سختیهای رایجکردن این نوع ادبیات در ساختارهای اداری و حاکمیتی از سوی دیگر، این تشکل نمرۀ مقبولی دریافت میکند و اتفاقاً بهعنوان تشکیلاتی پیشرو در این زمینه شناخته میشود.
در فروشگاهها نیز تا رسیدن به برندینگ فاصله داریم؛ ولی اگر برندینگ را صرفاً شناخت مخاطب بدانیم، فروشگاههای جبهۀ انقلاب در این هویتسازی و شناساندن خودشان توانستهاند موفق باشند و بهسمت مخاطب هدفشان پیش بروند. اگر فروشگاهی به بیراهه میرود یا دچار تشکیک میشود، بایستی عملکردش بررسی و دلایل مدیرانش شنیده شود تا تصمیم درست را بتوان اعمال کرد.
همۀ تشکلهای فرهنگی در جبهۀ انقلاب باید تلاششان را بکنند تا در مسیر انقلاب و آن آرمانهایی که برای خودمان مشخص کردیم، قدم برداریم تا موفق شویم.