کتاب «نکتهها از گفتهها» در سه جلد، گزیدهای است از سخنرانیهای آیتالله فاطمینیا در مسائل اخلاقی و عرفانی که با زبانی ساده و شیرین مطرح شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روح آیتالله سیّد عبداللّه فاطمینیا، استاد اخلاق و از خطبای نامآشنا، ساعاتی پیش به ملکوت اعلی پیوست.
مرحوم آیتالله فاطمینیا، از اساتید برجسته عرفان نظری بود که محضر بزرگانی همچون علامه طباطبایی، آیتالله بهجت، آیتالله بهاءالدینی، آیتالله محمدتقی آملی و… را درک کرده بود. ایشان خطیب، استاد اخلاق، مورخ اسلامی و کتابشناسی بود که در زمینه اخلاق و عرفان، حدیث و شعر عربی تحقیقاتی انجام داده بود و آثاری از ایشان منتشر شده بود.
رعایت اخلاق و ادب در مجالس وعظ و سادگی و در عین حال شیرینی کلام، از جمله ویژگیهای مجالس سخنرانی آیتالله فاطمینیا بود. از مرحوم فاطمینیا تألیفات متعددی بهیادگار مانده است که در آنها، همان سادگی و همهفهم بودن سخنرانیها لحاظ شده است.
«نکتهها از گفتهها»، «فرهنگ انتظار»، «فرجام عشق»، «یک نکته از هزاران؛ باز نشر سخنرانیهای استاد فاطمینیا»، «ارمغان غدیر: چهل حدیث از منابع شیعه و سنی»، «شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره؛ متن 10 سخنرانی استاد فاطمینیا پیرامون زیارت جامعه کبیره» و «نغمه عاشقی» از جمله تألیفات ایشان است که برای علاقهمندان به مکتب اهلبیت(ع) بهیادگار مانده است.
کتاب «نکتهها از گفتهها» دربردارنده گزیدهای از سخنرانیهای استاد فاطمینیا است که توسط دفتر نشر نور معارف در سه جلد منتشر شده است. دفتر اول این اثر شامل 148 نکته است و گزیدههایی است از گفتارهای مرحوم آیتالله فاطمینیا که در حسینیه الزهرا(ع) در مشهد مقدس ایراد شده است. نکتههای این مجموعه، حوزههای متفاوتی از اخلاق اسلامی همچون اخلاص، اعمال خیر، شناخت شیطان، اعتدال، یاد مرگ، راه بندگی و بسیاری مباحث دیگر را دربرمیگیرد. دفتر دوم «نکتهها از گفتهها» نیز شامل 50 نکته اخلاقی و معرفتی است. مخاطب در دفتر سوم از این مجموعه از 47 نکته اخلاقی و معرفتی در حوزههای مختلف بهرهمند میشود.
از جمله نکات قابل توجه در این اثر، شرح مسائل مهم اخلاقی و عرفانی با زبانی ساده و شیرین است، همین موضوع سبب شده است نکتههای مندرج در کتاب، برای همگان قابل فهم باشد، از سوی دیگر، استاد فاطمینیا در این اثر با استفاده از روایات و حکایات متعدد، مسائل اخلاقی را برای مخاطبان خود شرح داده است. مخاطب در نکتههای کتاب، برنامههای درستزیستن را میآموزد، و چهکاری مهمتر برای آدمی از اینکه بداند چگونه باید زندگی کند؟!
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
اثر یک عمل خالصانه
سالها قبل مشرف شدم به مکه، شخصی در کاروان ما بود که وضعیتی داشت، گویا همه میخواستند از سر راهش فرار کنند! در این سفر یک چایی داد به دست یک سید دلشکستهای، بر اثر این عمل کوچک و خالصانه، وضعیتش تغییر کرد، همه از او استقبال میکردند؛ محبوبیت پیدا کرد و خلاصه سرنوشتش عوض شد! گویا نور همین عمل کوچک ـ ولی از روی اخلاص ـ اثر بسیار بالایی در او داشت و او را متحول کرد! پس کوچک و بزرگ عمل مهم نیست؛ اخلاص و مقبولیت در نزد خداوند مهم است.
درددل علامه امینی
یک سخنی از علامه امینی نقل کردند، خیلی منقلب شدم. ما یک «الغدیر» میشنویم و خیلی گذرا عبور میکنیم. 11 جلد چاپ شده و 11 جلدش چاپ نشده است، 22 جلد کتاب تحقیقی! خدا میداند که این مرد در راه نوشتن این کتاب، فانی شد! چه زحمتهای طاقتفرسا!
میگویند بعد از نوشتن الغدیر گفته بود: «روز قیامت با دشمنان امیرالمؤمنین مخاصمه خواهم کرد! همانطور که آنها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ وگرنه من میخواستم معارف امیرالمؤمنین(ع) را گسترش بدهم؛ اینها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم!»
وقتی میگویند: اول مظلوم عالم؛ بیجهت نیست! حضرت چقدر مظلوم باشد که بعد از قرنها، تازه در اثبات امامتش کتاب بنویسند!
ارمغان حرم رضوی
هرکس حرم حضرت رضا(ع) مشرف میشود، یقین بداند توی کاسهاش چیزی میریزند…، منتها وقتی رفتی، عرض حاجت و توسل کردی، منتظر باش آنها هرچه بریزند تو پیاله! برحسب روایات معتبر: یک سلام به حضرت رضا(ع) ثواب یکمیلیون حج دارد!
عنایت حضرت رضا(ع)
در مشهد طلبهای بوده 14-15 ساله، در سختی و تنگدستی بهسر میبرده است، روزی گرسنگی بر او غلبه میکند، مدتی چیزی نخورده بوده، کاری هم از دستش برنمیآید، به حالت ضعف شدید میافتد، با خود میگوید: حال که بناست بمیرم، بروم حرم و در آنجا بمیرم.
با نهایت سختی و دست به دیوار، خود را به حرم رسانده، میافتد، میگوید: مدتی گذشت، خادم آمد، گفت: بلند شو، میخواهیم در را ببندیم!
با سختی فراوان خودم را به حجره رساندم، در بسته بود.
قبل از این که در را باز کنم، از پشت شیشه نگاه کردم، دیدم میوه غیرفصل در حجره است! خدایا، در حجره قفل است، اینها از کجاست؟! رفتم داخل اتاق، مقداری از آن را خوردم، ناگهان دیدم پردهها کنار رفت، حجابهای ملکوتی برطرف شد!
خلاصه میرسد به جایی که مرجع عالیقدر زمان، حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی (رضوان الله علیه)، ایشان آن موقع جوانی 22-23، گاهی که برخورد میکردند، با اشتیاق احوالپرسی میکردند و میفرمودند: آقای آشیخ علی! خدمت نمیرسیم! و او در جواب میگفت: انشاءالله خدمت میرسم! (یعنی آیتالله بروجردی نهایت توجه و عنایت را به او داشتند و در نظرشان بسیار جلیلالقدر بود).
توصیه آیتاللهالعظمی بهجت به زائر
در خدمت حضرت آقای بهجت بودم، شخصی آمد، گفت: میخواهم بروم حرم چهکار کنم؟ توصیهای میفرمایید؟! فرمودند: من بیشتر از آنچه در مفاتیح نوشته بلد نیستم؛ اما وقتی میروید آنجا، اتصال قلب به لسان باشد! (یعنی توجه و حضور قلب داشته باشید و دلتان همراه زبان و گفتارتان باشد!)
عاقبتبهخیری
گاهی وقتها یک نقطه روشن در زندگی انسان در یک مواقع خاصی از انسان دستگیری میکند. بعضیها که عاقبت به خیر میشوند، مربوط به همان نقطه روشن در وجودشان است، اما کسی که عاقبت به خیر نشده و جهنمی میشود، معلوم میشود همان نقطه روشن را هم ندارد! روایت هم این مطلب را تأیید میکند.
حدود 30 سال قبل، در تهران شخصی بود که در همه جا مشهور به فسق و فجور بوده است. یک مرتبه میبینند این شخص، از عبّاد و زهّاد شده است.
رفیقی داشتم در تهران، آدم خوبی بود، از شاگردان مرحوم آقا شیخ محمدحسین زاهد بود (شیخ محمدحسین زاهد، مرد بسیار خوب و بامعنویت و اهل زهد و ورع بوده، نفسش قوی بوده، و روح قویای داشته، حتی بعد از مرگش دیده بودند که بر شاگردانش اشراف دارد). آن دوست ما گفت: علت این که آن شخص فاسق، عاقبت به خیر شد این بود که: شب عروسیاش رفت توی اتاق عروس، دید عروس دارد گریه میکند؛ میفهمد که این گریه، گریه معمولی نیست، خیلی جدی است! علت گریه را میپرسد، عروس میگوید؛ “من به پسرعمویم علاقهمند بودم؛ مرا به او ندادند؛ الآن هم حرفی ندارم که با تو زندگی کنم، اما این را بدان که عمری را در ناراحتی خواهم بود”!
این شخص بلافاصله از منزل میرود و عالِم محل را با دو نفر شاهد میآورد و میگوید: “من وکالت دادم که طلاق این دختر را بخوانید.”، طلاق را میخوانند، بعد میفرستند دنبال پسرعموی دختر و میگوید؛ “عقد اینها را هم بخوانید.”، جوان را میآورند و عقد آنها را میخوانند!
وقتی که او چنین جوانمردی و فداکاری را میکند، پسرعموی دختر رو میکند به او میگوید: “خدا تو را عاقبت به خیر کند!”، همین که آن شخص (که معروف به فسق و فجور بوده و این گذشت را انجام میدهد) پایش را از اتاق میگذارد بیرون، متحول میشود، حالش تغییر میکند و در مسیر سعادت قرار میگیرد.