«کسی نمیتوانسته از کار جوانی سر در آورد که سرش همیشه توی کار خودش بوده؛ پسری که سالیان سال، بسیجی بودنش را، آن هم بسیجی فعال بودنش را، حتی دوست و فامیل متوجه نشده بوده؛ پسری که خیلی از دوستانش،بعد از شهادتش، متوجه سوریه رفتنش شدهاند. این پسر اهل تظاهر و سوءاستفاده نبوده. متواضع بوده و میگفته؛ من برای دل خودم و اعتقادِ خودم به بسیج رفتهام، و حالا هم برای وظیفهای که روی شانهام سنگینی میکند، راهیِ سوریه میشوم …»
روزهای آخر آبان ۹۶ خبر شهادت یک جوان در رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی دست به دست شد و نگاه خیلیها را به سمت خودش کشید، کسی از شخصیت و زندگیاش اطلاعی وجود نداشت ولی همین عکسهای کمی متفاوت او را خیلی زود در بین مردم مشهور کرد…
بابک نوری هریس در بوکمال به شهادت رسید؛ در خط پایان گروهک تکفیری داعش و حالا کتاب زندگیاش توسط انتشارات خط مقدم منتشر شده است
«بیست و هفت روز و یک لبخند»، روایتی است از زندگی شهید مدافع حرم، بابک نوری هریس به قلم فاطمه رهبر از زبان خانواده و دوستان و همرزمان شهید. شهید نوری هریس دانشجوی بسیجی که داوطلبانه به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوریه ملحق شد و در عملیات آزاد سازی منطقه بوکمال در سن ۲۵ سالگی، دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.
در بخشی از این کتاب آمده است: «شماره تلفن بابک را میگیرد، که خاموش است. بعد شمارهی مسعود را؛ که آن هم خاموش است. دوباره شمارهی بابک را میگیرد؛ که خاموش است… و باز شمارهی مسعود را. سرِ بوقِ دوم، پسرش جواب میدهد. با تحکم میگوید «با بابکای؟ گوشی رو بده بهش…» پسر منومن میکند؛ اما صدای محکم مادر، کارساز میشود.
صدای بابک میپیچد توی گوشی.
خاله میپرسد «بابک، کجا داری میری؟»
بابک میخندد و میگوید «میرم سوریه.»
این کتاب در ۲۰۸ صفحه و با نویسندگی فاطمه رهبر توسط خط مقدم به چاپ رسیده است و چاپ اول آن در کمتر از دو هفته به پایان رسید و چاپ های بعدی توسط ناشر به بازار کتاب رسیده است.