اخبار انجمندنیای کتاب

کتابفروش باید بتواند ملجأ ، مشاور و رفیق مخاطب در عرصه کتاب باشد

گفتگو با آقای محمدرضا جوان آراسته، نویسنده کتاب «کربلا به روایتی دیگر» + فیلم

جمعه 30 ام اردیبهشت ماه،غرفه انجمن خوشه در نمایشگاه کتاب تهران میزبان آقای محمدرضا جوان آراسته، نویسنده کتاب «کربلا به روایتی دیگر» بود.مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید. فیلم کامل جلسه نیز در ادامه مطلب بارگزاری شده است.

+ ضمن عرض خوشامد و وقت بخیر ؛ چه کار میکنید این روزها حاج آقا ؟! خودتونم انگار یه کتاب نوشتید ، درسته ؟

_ بله کتاب “کربلا به روایتی دیگر” انتشارات سوره ی مهر ، مجموعه ای از یادداشت‌های روایت گونه از امام و یاران امامه و البته یک جاهاییش هم پرداخته به اصحاب عمر سعد و کسانی که خیلی شبیه ما هستند در لشکر عمرسعد و ما تو زندگی ممکنه خیلی شباهت پیدا کنیم بین خودمون و اونها .

+ یه کتابفروشی خوب چه ویژگی هایی داره و کتابفروش چه قدر میتونه توی دیده شدن یک کتاب موثر باشه ؟!

_ با یک خاطره شروع کنم ؛ یک بار یک دوست عزیزی دست من رو گرفت برای یک کتابخونه میخواست کتاب بخره ، رفتیم توی یک ساختمون مسکونی ولی تمام طبقاتش کتابفروشی بود ، وارد یکی از اینها شدیم خیلی هم درهم بود یک کتابی رو بهم پیشنهاد داد که شاید به ذائقه ی تو بیاد ، کتابو برداشتم بردم حساب کنم ، اون آقای میانسال که میخواست کتابو حساب بکنه شروع کرد درباره ی کتاب با من حرف زدن ، کتابو خیلی خوب میشناخت.

گفت این نویسندش فلانیه ، ترجمه ی فلانیه که دوتا کتاب دیگه هم ترجمه کرده ، فصل آخر کتاب به این موضوع پرداخته که کتاب دیگه ای رو به این قوت تو این وادی ندیدم طوری درباره کتاب با من صحبت میکرد انگار اون کتاب رفیقش بود ، این آدم در ذهن من هک شده ، من فکر میکنم کتابفروشی کار هرکسی نیست کار آدمهاییه که دیوونه ی کتابن ، خوره ی کتابن ، اون هایی که ولشون کنی از توی کیفشون ۴ تا ورق درمیارن شروع میکنن به خوندن ، اونهایی که در جمعی که قرار میگیرن جمع ناخداگاه به سمت و سوی مطالعه میره ، تجربیاتش تجربیات ناظر به کتابخوانیه …

آدم هایی که بلدن با کتاب ذوق بکنن .

این آدم‌ها کسانی هستن که پتانسیل و توان و ارزش کتابفروش شدن رو دارن ، من و شما هربار با این افراد روبرو شیم با دست پر میایم بیرکن ، به کتاب هایی که خریدیم حس خوبی پیدا میکنیم اما اگه این نباشه ، اثر شوق نباشه ، کسی که وارد جهان کتابفروشی بشه نمیتونه آدم هارو با کتاب مرتبط بکنه اون عشق و آتیشه رو نمیتونه بندازه ، فکر میکنم همه ی ما تجربه مواجهه با هردو طیف رو داریم ، ما به طیفی که کتاب تون ترمون بکنه نیاز داریم .

+ چقدر لازمه افرادی توی فضای مجازی باشن که کتاب معرفی کنن ؟

_ حتما لازمه و هستن کسایی که موفقن تو این زمینه ، من بستر فضای مجازی رو بستر یک زیست مجازی میدونم ، داریم از یک زندگی حرف میزنیم ، این زندگی با همه ی شئونش اینجا اومده ! اگر باور نکنیم به قدری قافیه رو باختیم ، یکی از این شئون زندگی ما مسئله ی کتابخوانیه ، این هم در فضای مجازی نیاز مند تأمین و ساپورت و حمایته ، یکی باید باشه که در فضای مجازی به من کتاب بفروشه ، یکی باید باشه که ملجأ من باشه برای انتخاب کتاب .

به اعتماد اون و با مشاوره ی با اون من بدونم از کجا چه کتابیو تهیه کنم .

این نیاز موجودیه و اگه ازش غافل باشیم زندگی مجازیمون بی کتاب پیش میره .

+ راجع به خود کتاب فروشی و فضاش ،چون یکی از دغدغه هایی که دوستان کتابفروشمون باهاش مواجهن اینه که طبیعتا یک کتابفروشی بخاطر فضاش و طیف مخاطبش برخی کتابارو میتونه بیاره برخی هارو نه .. نظرتون راجع به این چیه ؟!

_ ببینید ما که ناچار از داشتن جامعه ی هدفیم اما من باید ببینم که این جامعه ی هدف رو درک میکنم ؟ مسئله هاش رو دریافت میکنم ؟! که بعد بخوام متناسب با این یک عمل و یک محصول رو ارائه بدم ، اگر من باشم جای کتابفروش میگم مهم ترین چیز، جامعه ی هدفه .

اون از من تقاضای چه کتابی داره ؟ من اونو باید بیارم . من یک آدم دغدغه مند و وابسته به جریان فکری هم هستم ، این رو باید چکارش بکنم ؟ کتابفروشی خوبه که بتونه جرقه و هیجان رو روشن بکنه ، شما باید کتاب متقاضی رو داشته باشی اما باید اون جبهه ی خودت و فضای فکری خودت رو خوب ارائه بده ، یعنی اگر کسی هست که از فضای فکری شما خوب استفاده میکنه که عالی ! ولی اگر کسی هست که مخاطب این جریان نیست تو کتابفروشی باش که اون رو این طرف بیاری و تو سبد خریدش کتاب های متفاوتی قرار بدی .

+ برپایی نمایشگاه بازار کتابفروشان رو واقعا کساد میکنه ، میتونم بگم یک ماه از قبل تا ۳_۴ ماه بعد تر … میشه بنظرتون جمع کرد این رو یا فروشگاه هارو هم دخیل کرد که زیان نبینه ؟

_ ببینید مسئله یکم پیچیدس سر نمایشگاه ، فقط یک فروشگاه بزرگ کتاب نیست که بعد ما بگیم این فروشگاه وقتی که درش باز میشه در خیلی از مغازه های کوچیک بسته میشه ، این هست ، اما فقط این نیست ! نمایشگاه کتاب یک تظاهرات فرهنگیه یک نمایش فرهنگیه ، این به خودی خود هم ارزش داره هم در یک نگاه کلان به کتابفروش هم کمک میکنه !

یعنی شما با نمایشگاه کتاب مسئله ی کتابخوانی رو در جامعه زنده نگه میدارید ، بله کتاب هم میفروشی اما دغدغه کتاب خربدنم زنده نگه میداری .

خب این دوماه و یکم قبل و یکم بعدش مشتری کمتره بله میفهمم ، اگر بشه تدبیری بشه که اینها آسیب نبینن عالیه ، همین رویداد بزرگ ملی باعث میشه مسئله کتاب جدی تر شه برای خانواده ها ، بعد از نمایشگاه کتاب از کی تهیه میکنن کتابشون رو ؟ این مسئله رو کجا پاسخشو پیدا میکنن ؟ از کتابفروشی های نزدیک و معتمدشون .

بنابراین اگر یک دید وسیع داشته باشیم در کلش این نمایشگاه فایده‌اش برای عموم مردمه فضای عمومی مردم که بینظیر و غیر قابل معاملست و نمیشه از این چشم پوشید و از طرف دیگه کمک کار کتابفروشی های کوچک هم هست .

+ نکته ی خیلی خوبی فرمودین ، حاج آقا توی این چندسال اخیر خیلی رو نمایی میشه از کتاب جلسات نقد و بررسی برگزار میشه ، راجب این هم نظری دارید ؟ و چقدر اینها میتونن مفید باشن در دیده شدن کتاب ؟

_ ببینید هرچیزی که کتاب رو تبدیل بکنه به اسباب گفتگوی آدم ها باهم اتفاق مبارکیه . اگر ما توی فلان شهر رونمایی و جشن امضا برگزار بکنیم و باعث بشه ادم های اون شهر چندروزی بیشتر به کتاب فکر بکنن و دربارش حرف بزنن .

تو صفحه های شبکات اجتماعیشون از کتاب صحبت بکنن ، این ارزشمنده ! این در مسیر همون رونق دادن عمومی به فضای کتابه ، ما به اینا نیاز داریم .

بله در بعضی شهرهایی که رخ بیشتری دارن ممکنه زیاد باشیم این جلسات رو اما به طور کلی در کشور کم داریم و بنظرم هرچه در این ها بدمیم ارزش داره و نتیجش رشد فرهنگ عمومی کتابه .

+ آیا کتاب کاغذی از بین میره ؟ این دغدغه ی خیلی ها شده و دلیلشم اینه که ۱_ اینکه هزینه کتابها داره بالا میره ، یکی دیگه اینکه سبک خونه هامون شده ۵۰ متر ، ۴۰ متر … راجع به این نظرتون چیه ؟

_ من به تجربه میگم این رو ، من خودم کسیم که کتاب زیاد داشتم بعد توی یک دوره ای کتابامو رد کردم رفت ! گفتم باید بریم سمت دیجیتال شدن ، کتاب دیجیتال بخریم و گوشه ی کتاب دیجیتالمون یاد داشت بکنیم و …

الان برگشتم از نظرم ، تو نمایشگاه دارم خرید میکنم ، کتاب میخرم ، چرا ؟! بنظرم چندتا نکته ی مهم وجود داره ؛

نکته ی اول اینکه ما به خیالمون میرسه در موبایلمون تبلتمون و لب تاپمون اگر نسخه ای از کتاب داشته باشیم خیلی دم دستمونه و قابل بازیابیه پس میتونم همیشه برم سراغش !

واقعیت اینه که همه ی ما توی این دستگاه هامون کتاب ها و پی دی اف هایی داریم که نخوندیمشون یعنی برابر اون شعر درستی که ” از دل برود هرآنکه از دیده برفت ” اگر کتاب رو شما نبینی فراموشش میکنی و انبار میشه .

نکته ی بعدی اینکه من در کنار کتابی که میخرم تا رشد بکنم یه دغدغه ی فرهنگی تربیتیم دارم ، برای من آینده ی بچم مهمه که کتابخون بار بیاد .

برای این اتفاق ناچار از اینم که بچم کتاب دست من ببینه کتابخونه توی خونه ببینه و یه موبایل بردارم ده بارم به بچه بگم بببین دارم کتاب میخونم توش اون اثر رشد تربیتیو نداره ..

بچه باید بعنوان بخشی از فضای خونه کتابو ببینه تا اهل مطالعه و کتاب بار بیاد .

+ خیلی ممنونم از حضورتون حاج اقا ، یک نکته ی پایانی اگر لازم میدونید بگید

_ چیزی که به ذهن من میرسه اینه که کتابفروش باید قدری پیچیده تر از این چیزی که ما میبینیم شغل و کارشو جدی بگیره ، باید بتونه ملجأ ، مشاور و رفیق من در عرصه کتاب باشه و همه ما اگه ملاقات کرده باشیم همچین کتابفروشی رو حتی اگه اون سر شهرم باشه میریم از اون کتاب میخریم …

یعنی یک لذت مضاعف داره کتاب خریدن از کتابفروشی که از گفتگو باهاش عشق به کتاب و تسلطش به کتابو میبینیم

ان شاءالله روزی برسه که ما درِ هر غرفه ای رو باز میکنیم یک عاشق کتاب به ما لبخند بزنه 🙂

 

فیلم کامل جلسه:

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه