لینک کوتاه:
به گزارش خوشه و به نقل از روزنامه جام جم،
داستان این گزارش ما همان زخم کهنه همیشگی فعالان فرهنگی است. نهال نورس و ضعیفی که با تلاش و زحمت بسیار بعد از سالها به بار مینشنید و حالا که به ثمر و سوددهی رسیده و اقتصادی شده و تازه دارد ادامه حیات خودش را به صورت یک بنگاه اقتصادی دنبال میکند به ناگاه هدف ترکش سوءمدیریتها قرار میگیرد. داستان این گزارش درباره یک کتابفروشی است. صنفی که در میان سایر صنوف فرهنگی هم حاشیه سود پایین و رنج و زحمت زیاد دارد. فروشگاه کتاب کتابستان مترو در میدان شهدای تهران یکی از همین فروشگاههاست. یک کتابفروشی در زیر زمین که حالا بعد از نزدیک به یک دهه به یک پایگاه در این منطقه پر رفت و آمد تبدیل شده. این روزها اما خبرهای خوبی از این فروشگاه به گوش نمیرسد. به دلیل سیاستهای اتخاذ شده شرکت بهرهبرداری متروی تهران، این کتابفروشی در آستانه تعطیلی است.
خبرش را از یکی از دوستان فعال در حوزه کتاب شنیدم. اینکه کتابفروشی متروی ایستگاه میدان شهدای تهران در آینده نزدیک تعطیل خواهد شد. همین هم شد که رفتیم سراغ سیدمسعود دوخایی، مدیر این کتابفروشی که حالا چند وقتی است کابوس تعطیلی فروشگاهش او را راحت نمیگذارد. دوخایی مستقیم میرود سر اصل موضوع. اینکه شرکت بهرهبرداری متروی تهران بعد از 9 سال فعالیت کتابستان متروی شهدا، حالا فضایی را که آنها در ایستگاه میدان شهدا در اختیار داشتهاند بهعنوان یک فضا با کاربری آزاد معرفی و به مزایده گذاشته است، بدون اینکه به خودشان اطلاع بدهد. فکرش را بکنید. اینکه محلی را به عنوان فروشگاه اجاره کردهاید و حالا خیلی اتفاقی متوجه میشوید مالک، بدون اینکه به شما اطلاع دهد، آن را به مزایده گذاشته تا به بالاترین قیمت ممکن اجاره بدهد و در این میان روح شما هم خبر ندارد.
از دوخایی میپرسم چطور از این موضوع اطلاع پیدا کردید: «خیلی اتفاقی، فضای متعلق به خودمان را در بخش مزایده و مناقصههای پایگاه اینترنتی شرکت بهرهبرداری مترو دیدیم. فضای فروشگاه ما در ردیف اموال مزایده قرار گرفته است. جالب است که به ما هم اطلاع نداده بودند.» نکته جالب دیگری که در میان صحبتهای دوخایی به چشم میخورد اینکه کاربری فضای مورد نظر که یک دهه است فرهنگی بوده در آگهی مزایده به کاربری آزاد تغییر داده شده است. به عبارت بهتر این کار باعث میشود محدودیت واگذاری به صنوف فرهنگی برداشته شده و حالا هر کسی که از راه برسد و بالاترین قیمت را پیشنهاد بدهد، این فضا به او تعلق میگیرد. فرقی هم نمیکند که اسپری فلفل بفروشد یا نوشیدنی خنک!
از دوخایی میپرسم چطور از این موضوع اطلاع پیدا کردید: «خیلی اتفاقی، فضای متعلق به خودمان را در بخش مزایده و مناقصههای پایگاه اینترنتی شرکت بهرهبرداری مترو دیدیم. فضای فروشگاه ما در ردیف اموال مزایده قرار گرفته است. جالب است که به ما هم اطلاع نداده بودند.» نکته جالب دیگری که در میان صحبتهای دوخایی به چشم میخورد اینکه کاربری فضای مورد نظر که یک دهه است فرهنگی بوده در آگهی مزایده به کاربری آزاد تغییر داده شده است. به عبارت بهتر این کار باعث میشود محدودیت واگذاری به صنوف فرهنگی برداشته شده و حالا هر کسی که از راه برسد و بالاترین قیمت را پیشنهاد بدهد، این فضا به او تعلق میگیرد. فرقی هم نمیکند که اسپری فلفل بفروشد یا نوشیدنی خنک!
ادامه درددلهای دوخایی هم شنیدنی است: «از دوستان پرسیدیم یعنی ما این وسط هیچ حقی نداریم؟ مایی که 9 سال است در مترو مشغول فعالیت تخصصی فرهنگی و کتابفروشی هستیم و الان یک ریال بدهی نداریم. دوستان به جای اینکه با ما همکاری و هماهنگی و از ما حمایت کنند، مدام چوب لای چرخ مان میگذارند. الان هم درخواست ما موضوع عجیبی نیست! از سه ماه قبل درخواست داده بودیم قرارداد ببندیم و ادامه دهیم. در این مدت ما را در آب نمک گذاشته بودند و حالا هم که متوجه شدیم قرار است این فضا را به مزایده بگذارند، بدون اینکه حتی به ما اطلاع بدهند!»
سابقه کتابستانیهای مترو
الان که در تیرماه 98 در حال صحبت هستیم در ایستگاه متروی میدان شهدای تهران دو خط از خطوط مترو به هم میرسند. 11 سال قبل یعنی سال 87 زمانی که این ایستگاه افتتاح شدفقط خط 4 از آن میگذشت. تقریبا دو سال بعد از افتتاح بود که یک مجموعه از بچههای کتابفروش رفتند سراغ مترو و کتابستان متروی شهدا را افتتاح کردند. حالا 9 سال از آن روزها میگذرد و کتابستان شهدا به یک پاتوق و تابلوی فرهنگی با مختصات خاص کتابفروشی در آن منطقه از تهران تبدیل شده است.
از دوخایی درباره نحوه در اختیار گرفتن این فضا میپرسیم و اینکه چطور 9 سال قبل این فضا به آنها واگذار شده است. او میگوید در آن زمان تفاهمنامهای بین سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از یک سو و شرکت بهرهبرداری متروی تهران از سوی دیگر امضا شده بود مبنی بر اینکه بعضی از فضاهای داخلی مترو برای فعالیتهای فرهنگی در اختیار سازمان فرهنگی و هنری قرار گیرد. به این ترتیب، سازمان فرهنگی و هنری مالک بعضی از فضاهای زیرِ زمین میشود و در ادامه هم بخشی از این فضا در اختیار تیم کتابستانیها قرار میگیرد.
سازمان پس فرستاد
به گفته دوخایی، تا زمان مدیریت اوحدی در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری، طرف حساب آنها سازمان بوده، اما در زمان اوحدی یک اتفاق عجیب میافتد. طبق گفته دوخایی در زمان اوحدی که از زمستان 96 به ریاست این سازمان رسید. در این دوره کل فضاهایی که در مترو به سازمان فرهنگی و هنری واگذار شده بود، مجدد به شرکت بهرهبرداری متروی تهران واگذار میشود. از حدود یک سال قبل هم طرف حساب کتابستان متروی شهدا، خود شرکت بهرهبرداری متروی تهران میشود.
دوخایی از این واگذاری به این شکل یاد میکند: «بعد از این اقدام ما زیر نظر تجاری رفتیم. آنها هم کارشناس آوردند و چند مرحله بررسی کردند و در نهایت یک مبلغ اجاره را برای کار ما مشخص کردند. عددش تقریبا دو میلیون تومان در ماه است که ما هم قبول کردیم و در ادامه ماهانه شروع کردیم این مبلغ را به آنها تحویل دادن.» طبق گفته مدیر کتابستان متروی شهدا، از سه ماه قبل قرار بوده با شرکت بهرهبرداری متروی تهران برای ادامه کار قرارداد جدید امضا کنند که حالا ناگهان با مزایده واگذاری مواجه میشوند: «ما از دوستان درخواست کردیم که یک قرارداد بلندمدت با ما ببندند. حالا متوجه شدیم که کاربری این فضا را از فرهنگی به آزاد تغییر دادهاند و هر کسب و پیشهای که بیاید و بالاترین قیمت را بدهد، این فضا در اختیار آنها قرار میگیرد. به غیر از عطر و ادوکلن! دوستان میگویند دنبال درآمدزادیی هستیم و هر کس پول بیشتری داد ما این فضا را در اختیار آنها قرار میدهیم. خب من یک پیتزافروشی نبودهام؛ کتابفروش بودهام و کتابفروش هم حاشیه و درآمد کمتری نسبت به سایر مشاغل دارد!»
دوخایی میگوید؛ کتابستان متروی شهدا جزو اولین فروشگاههایی بوده که در مترو راهاندازی شده و این همه مدت و این همه سال تلاش کرده و حالا پایگاه ثابت شده است، ولی با این کار عملا همه این فعالیت و سابقه نابود میشود: «ما در حال حاضر در منطقه مخاطب داریم ولی به جای اینکه از ما حمایت کنند دست به چنین کاری زدهاند. ما حتی به دوستان طرح دادهایم که در سایر ایستگاههای مترو هم این طرح را پیاده کنیم و پولش را بدهیم ولی خب ظاهرا قرار است اتفاق دیگری بیفتد!»
صحبتهایم با دوخایی به انتها میرسد. ذهنم اما میرود سمت فضاهای مختلفی که در ایستگاههای مختلف مترو به صاحبان صنوف مختلف واگذار شده. بعضیهایشان هم از قضا کتاب میفروشند اما اندکی که دقت کنی مشخص میشود که کتابفروش نیستند. از عرضه کتابهای زرد و بازاری با تخفیفهای عجیب و غریب 50 درصد بگیرید تا مرور عنوانهایشان نشان میدهد که کارشان زیر عنوانی به نام فعالیت فرهنگی نمیگنجد. کتابستانیها مشکلشان را با معاونت فرهنگی شرکت بهرهبرداری متروی تهران هم مطرح کردهاند اما گویا زور نگاه تجاری به زور معاونت فرهنگی هم میچربد. ظاهرا باید به قربانی شدن فرهنگ به پای اقتصاد و سرمایهداری عادت کنیم. همهجا فرهنگ به امر ثانوی و دستدوم تبدیل شده است.
تلاش ما برای ارتباط با مسئولان مترو و صحبت با آنها به نتیجهای ختم نشد. جامجم آماده است در صورت ارائه توضیحاتی از جانب مسئولان مترو، نسبت به بازتاب آن اقدام کند.
صحبتهایم با دوخایی به انتها میرسد. ذهنم اما میرود سمت فضاهای مختلفی که در ایستگاههای مختلف مترو به صاحبان صنوف مختلف واگذار شده. بعضیهایشان هم از قضا کتاب میفروشند اما اندکی که دقت کنی مشخص میشود که کتابفروش نیستند. از عرضه کتابهای زرد و بازاری با تخفیفهای عجیب و غریب 50 درصد بگیرید تا مرور عنوانهایشان نشان میدهد که کارشان زیر عنوانی به نام فعالیت فرهنگی نمیگنجد. کتابستانیها مشکلشان را با معاونت فرهنگی شرکت بهرهبرداری متروی تهران هم مطرح کردهاند اما گویا زور نگاه تجاری به زور معاونت فرهنگی هم میچربد. ظاهرا باید به قربانی شدن فرهنگ به پای اقتصاد و سرمایهداری عادت کنیم. همهجا فرهنگ به امر ثانوی و دستدوم تبدیل شده است.
تلاش ما برای ارتباط با مسئولان مترو و صحبت با آنها به نتیجهای ختم نشد. جامجم آماده است در صورت ارائه توضیحاتی از جانب مسئولان مترو، نسبت به بازتاب آن اقدام کند.
لینک کوتاه: